من عاشق شدم
یه عشق واقعی
یه عشق پر از فداکاری و از خودگذشتگی
باورم این بود نمیشه تو خوب باشی و آدما بدی کنن بهت
باورم بود باید به بقیه کمک کنی هرجا میتونی مهم نیست چطوری
باورم این بود من عشق میدم و عشق میگیرم
باورای هرکی همه چیزیه که اون شخص داره...اما همه ی باورام از بین رفت...آدما...عشقم یادم دادن قرار نیست چون تو گرگ رو نمیخوری اونم به تو حمله نکنه...
چقدر نا امیدی کل وجودم رو گرفته
چه باد سردی تو قلبم میپیچه...