۱۷سالشه ها ولی ...
خیلییی بی غیرت شده بابام داره براش خونه میسازه ازالان یه لحظه کمکش نکرده درس نمیخونه همه دوستای خوبش سرکارمیرن این سرکارم نمیره البته دوست خوب دیگ نداره باهمه لاشیای شهرمون معاشرت میکنه دیگ نمیدونیم چی میکشه ب شدت بد دهنه وقتی بامامان بابام دعواش میشه از دیوث و ک.کش بگیر تا.... میگه .
بابام ازارش ب مورچه نرسیده یه لقمه نون حروم نیورده مامانم تاحالا حتی غیبت نکرده نمیدونم چرااینجوری شد . یه موتور پارسال براش گرفت بابام اونو زد داغون کرد حالا یه موتور رهرو میخواد باشتاب بالا بابام گف اونو نمیگیرم میزنی یا خودت یا یکیو داغون میکنی هرچی ازدهنش دراومد گف رف بیرون...
اون از دستش ک پارسال زد خط خطیش کرد اونم چن وقت پیش دعوا کرده بود تو کوچه همشم کوچست نمیدونیم کجا با کیا . هر کی بابامو میبینه تو خیابون میگ نزارپسرت بافلانی بگرده پسرتو با فلان کس دیدیم میگشت 😭😭😭 مامان بابام هی ازش میگن از بدیاش من نمیتونم قبول کنم بااینکه واقعا بد شده باز نمیتونم قبول کنم نمیخوام چیزیش شه دوستانه حرف زدیم نشد مشاور بردیم نشد خیلیییی ب شدت غده
نذر کردم نشد خواستم خودمو بهش نزدیک کنم مث دوست باز حساب نبرد
خدایا نمیدونم اخرش چی میشه ولی هر چی شه نمیخوام یه مواز سرش کم شه😞😞😞😞