باهاشون تو یه ساختمونم،باردارم،هرچی درست میکنه هیچی واسه من نمیفرسته اما واسه جاریم وشوهرش و بچش میفرسته!بعدم‌میگه اونا خیلی خوبن،اونا مهربونن، درصورتی ک احترامی ک از من دید از جاریم ندید،ب خودم میگم خاک بر سرت ک انققدر احترامشو نگه میداشتی، دیروز رفتم خونشون دیدم اش شله قلم کار با اب قلم و....درست کرده بود،بعد جاربم اومد گفت مامان دستت درد نکنه چقد خوشمزه بود،بعد مادرشوهرم گفت میخوری تو هم؟؟خواستم بفرستما....گفتم نه دستت درد نکنه،رفت مغز قلمارو دراورد تو کاس داد ب نوش بخوره گفت بخو جوون بگیری،چی میشد هوای من باردارو داشته باشه؟؟بالاخره بچه تو شکم منم نوشه،دفعه اولش نیست همیشه این کارو میکنه...ب نظرتون دیگه نرم خونشون؟؟؟
واااا
حتما یه چیزی بوده قبلا
عزیزم از اونجا برو
تو هم هر بار بساط کباب راه بیانداز بگو حامله ام کباب می خورم جوون بگیرم!!!
من باشم دیگه نمیرم
بیشعور نفهمه دیگه تو هم به چپت باشه
نرو
انتخابت نکرد برا پسرش؟
😢😢ای بابا
چه بد ذات
شما باردار شدی ک مادر شوهرت ویار هاتو برطرف کنه!؟
به همسرت بگو هرچی هوس کردی واست تهیه کنه..
اینطوری خیلی بهتره عزیزم . شما نباید غصه بیشعوری بقیه رو بخوری
اشتباه اصلیتم اینه ک با مادرشوهرت توی یک ساختمونی
مادرشوهر منم خیییییلی بلاها سرم آورد. نه فقط اون شوهرش دختراش. آبرو برای من و خانوادم نذاشتن دیگه خستم
نرو دیگه
اصلأ خوبی کردن ربطی به مهربون بودن نداره
بلاخره شما بارداری هوس میکنی
بعضیا کلا از خدا و اون دنیا نمیترسن
ببخشیدا اما خنگی اگ دوباره بری
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
