2737
2734
عنوان

از دست دادن عزیزانمان

1579 بازدید | 33 پست
باسلام بیاید با هم اشنا شویم و از مشکلات همدیکر.بعداز این عزیزانمان با هم دردودل کنیم اول خودم الان جهارهفته هست که مادرمو از دست دادم و هنوز حال مساعدی ندارم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
خدا رحمتشون کنه خیلیییییییییییییییی سخته.........
رَبّ هَبْ لی مِنْ لَّدُنْکَ ذُریَّتة الطَیِّبة اِنَّکَ سَمیعُ الدُعا «پروردگارا از جانب خود به من ذریه ای پاک عطا کن ؛ همانا که تو شنونده دعا هستی»
2738
آخی خدا رحمتش کنه .... نمیتونم بگم دیگه غم نبینی چون فکر نمیکنم غم بزرگتر از این وجود داشته باشه .... مادر پناهه آدمه ایشالا خدا به حق همین ماه محرمی با فاطمه زهرا محشورش کنه ولی تا میتونی براش خیرات بده نماز بخون قرآن بخون باور کن بهش میرسه .... من که همیشه بخدا میگم منو زودتر ببره چون اصلا تحمل داغ عزیزامو ندارم
نفس کشیدن سخته ... تو رو ندیدن سخته .... تو پیچ و تاب عاشقی .... به تو رسیدن سخته .... منو به غمام سپردی ، همه آرزومو بردی ، همه جا اسمتو بردم ، یبار اسممو نبردی ، واسه یه شب زمستون ، همه هیزومو سوزوندی ، واسه یه پنجره کور .... تویه خونمون نموندی
منم یک ساله پدرمو ناباورانه از دست دادم . هنوز تویه شوکم. باورم نمیشه . فکر میکنم رفته مسافرت ... نمیتونم به خودم بقبولونم کسی که همه لحظات زندگیمو پیشش بودم حالا نیست
مامان نی نی چرا برادرزادت مرد؟! بیچاره مادرش
نفس کشیدن سخته ... تو رو ندیدن سخته .... تو پیچ و تاب عاشقی .... به تو رسیدن سخته .... منو به غمام سپردی ، همه آرزومو بردی ، همه جا اسمتو بردم ، یبار اسممو نبردی ، واسه یه شب زمستون ، همه هیزومو سوزوندی ، واسه یه پنجره کور .... تویه خونمون نموندی
منم مادرم رو سال قبل از دست دادم. ولی هر چی میگذره انگار این زخم کهنه تر و کاری تر میشه!! هنوز نتونستم باهاش کنار بیام. ای کاش لااقل یه بار دیگه میتونستم ببوسمش
بهتره خوبی ها رو درست بنویسیم نه درشت!!!
منم صبح داشتم به خاطر پدر و مادرم گریه میکرم
نمیتونم بدون اونا زندگی کنم میمیرم
این از دست دادن عزیزانم کابوس هر روزه منه بهش خیلی فکر میکنم داغونم میکنه
هر روز به خاطرش گریه میکنم
از استرس ونگرانی شب و روز ندارم نمیدونم چیکار کنم
وقتی گریه میکنم شوهرم میگه تو مریضی برو دکتر
هر روز چند بار به خونه مامانم زنگ میزنم
سراغ بابام رو میگیرم
اگه مامانم یک ثانیه دیر گوشی رو برداره پشت تلفن گریه میکنم
به نظر شما من روانی شدمممممم
عشقم خدااااا. و همسرم. و دخترم. دوستتون دارم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز