شوهرم همش مشغول چت گردنه با دخترا من حق ندارم رمز گوشیشو بدونم اما اون هر وقت بخواد تو گوشیه منو میگرده حامله م سه ماهه نگین چرا گذاشتی مثل معجزه بود حاملگیم درست وقتی که چمدونم و بسته بودم و میخواستم برم نهار میاد از در میاد تو دستاشو نمیشوره رو مبل میشینه چت میکنه شبا میاد دوباره چت میکنه یازده مثل مرغ میخوابه پنج صب بیداره باز سرش تو گوشیه توالت میره باز سرش تو گوشیه نه مسافرت میبره منو نه تفریحی خودش با دوستاش به بهونه کار میره همش تو خونه م نهایت یه سر خونه مادرم بزنم کروناس هیچ جا نمیتونم برم بد دهنه فوش میده رکیک پول پیش نداریم بزارین رو پولمون میره سفارش لباس اینترنتی میده واسه خودش همشم واسه خودش اصلا اهمیت نمیده به من اسی شدم میخوام برم خونه مادرم زایمان کردم بچه شو پس بدم از اون ورم مادرم و یه داداش کوچیک دارم فقط والا گردنشون میشم شکا بگین چیکار کنم
[QUOTE=186972171]مشاوره نمیاد ببریش[/QUOTE نه نمیاد بخدا با بچه تو شکمم دارم اشک میریزم
الهی بمیرم🥺🥺
جز دعا کردن نمیدونم چی بگم🥺😢
🙂"ننگ بر سربازی که بعد از جنگ خشابش پر باشد..."🙃 یه عهد با خدا بستم...قول دادم ک خیریه بزنم و سرپرستی چند کودک رو برعهده بگیرم خیلی برای رسیدن ب این هدفم جنگیدم خیلی زخمی شدم ولی دست بردار نبودم تمام امیدم امساله رسیدن ب این هدف بستگی ب رسیدن ب هدف دیگه ای داره میشه لطفا برام دعا کنید امسال بهشون برسم....😔❤
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ب خاطر همین چیزا شوهر نمیکنم اااا حتی ب دوس پسر هم اعتماد ندارم تا آخر عمرم تنها میمونم😐
همچینین😐
من تمام هستیم را در نبرد با سرنوشت " در تهاجم با زمان آتش زدم ، کشتم" من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم " یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم " من زمقصد ها پی مقصودهای پوچ افتادم " تا تمام خوبها رفتند و خوبی ماند در یادم " من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت . بهارم رفت . عشقم مرد . یارم رفت
هماتوم دارم هفته بعد نوبتمه میگم گفته استراحت مطلق میرم خونه مادرم یه هفته به نظرت زایمان کنم ...
آره ولی قطعا اگر من جای تو بودم این زندگی رو تمومش میکردم تحمل دو تا چیز رو ندارم یکی اعتیاد یکی خیانت به شوهرمم گفتم این دوتا رو ازت دیدم بی درنگ طلاق میگیرم .عزیزدلم نباید باردار میشدی حالا که شدی و کار از کار گذشته یه روز بشین کامل باهاش حرف بزن اگر عوض شد که بهتر نشد تمومش کن حیف جوونیت نیست
روزایی که الان توش دارم زندگی میکنم ، یه روزی آرزوم بودن...... یه روزی اسم کاربریم رو گذاشتم منتظر نینی تا یادم نره چقدر منتظرش هستم ....خدا لطف کرد و ۲۲شهریور ۱۴۰۰منو مادر کرد فرشته خوشگل من بدنیا اومد ...قبلا سه تا سقط داشتم و تنبلی تخمدان اگر سوالی در این مورد دارین خوشحال میشم کمکتون کنم دختر عزیزم برای تو مینویسم که بدونی چقدر خاطرت برای من عزیزه،که بدونی دنیا بدون تو چقدر کوچیک و بی فایدس...برای داشتن تو چه روزهایی که گریه کردم و تو غم نداشتن تو سوختم .ازخدا ممنونم که تو رو بهم داده جان مادر❤️ همیشه بخند و خوش باش عزیزکم دخترم و همسرم😍یه چیزی مثل خون تو رگهامین.....همونقدر حیاتی....همونقدر مهم❤️