من زبون روزه سر کار بودم بهش زنگ زدم میبینم مرخصی ساعتی شو رفته خونه مامانش با اینکه همین دیشبش اونجا بود... منم اعصابم خورد شد.. گف مگه نمیخوای ساعت6 خونه باشی من ساعت 6میرسونمت...ساعت 6تازه رسیده جلو محل کارم... مامانم میخواس بیاد خونمون منم مجبورش کردم با اینکه کل وقت مرخصی شو خونه مامانش استفاده کرده بود گفتم پول لازم دارم ی هفتس هی نمیکشی برو همین الان بکش بیار🙄اونم رف اورد...
الانم باهاش قهرم😭😭سحری نتونسم پاشم شامم نخوندم از همین الان تشنمه چه کنم؟ خدا لعنتش کنه ک همین ک فرصت گیرش میاد یا نمیاد میدوعه اونجا