یه چیز وحشتناکی من چهارسال پیش شنیدم
هنوز که هنوزه نتونستم هضمش کنم
قضیه اینطوری بود که یارو نامزد داشته
و رفته بوده با خواهر زادش !!!!!!!!!!!!
آخرم دست دختره رو گرفت و با هم از ایران فرار کردن، ینی دختره با داییش فرار کردن
پدر دختره سکته کرد
مادرش روزی نیست که نفرینشون نکنه
خواهر کوچیکه هم رفت با یه مرد سن بالا ازدواج کرد ولی خوشبخته ظاهرا