توو جمع آدم های غیر مذهبی بیفتم، اذیتم، تفریحاتم و سبک زندگیم باهاشون یکی نیست، آزادی هایی که دارن یا عاداتی که دارن، توو زندگی من نیست! مثلا زندگی با هم اتاقی که خیلی آزاد بود؛ برام سخت بود.
توو جمع آدم های مذهبی که می افتم، کلافه ام، فراری ام، دوستشون ندارم، دلم می خواد ازشون فاصله بگیرم!
انگشت شمار دوست توو زندگیم داشتم که بهم شبیه بودیم نه تفریحات عجیب و غریب داشتیم، نه عزم خودمون رو به کار گرفته بودیم همه رو به بهشت دعوت کنیم!
دلم بودن کنار آدمای عادی رو میخواد، نه آدمایی که تفریحاتشون به عقیده من ناسالم هست، نه آدم هایی که قصد دارن همه دنیا رو به راه راست هدایت کنن
حالم اصلا خوب نیست! به لحاظ روحی بهم ریخته ام!
نمی توونم با هر ادمی در درون کنار بیام، واقعا نمی توونم. دلم می خواد همه به حال خودشون باشن و بقیه رو اذیت نکنن و رو اعصاب همدیگه نرن