راستش بعد از کلی درگیری ذهنی به این نتیجه رسیدم که بله منم افتادم تو دام عاشقی نفهمیدم نفهمیدم هم واقعا ولی خب درکل حس قشنگیه و به نظرم مقدسه. منتهی یه حسی درونم هست که فکر میکنم درون اکثر ادما هست و اون هم ترسیدن از لو رفتن احساس عشقی که دارن و یه جورایی پذیرفته نشدن توسط طرف مقابلشون.منم دقیقا همین حسو دارم و یه استرسی گرفتم و درواقع ترس بزرگترم از این هست که نمیدونم و بلد نیستم چطوری این حجم از دوست داشتنو بروز بدم و ابرازش بکنم اصلا یا نه که کار درستو کرده باشم و رابطم با عشقم به همین قشنگی که هست پیش بره.ممنون میشم تجربیاتتونو باهام اشتراک بزارید و راهنماییم کنید عزیزا❤️😘
😐
بروز بدی قشنگتر میشه 😉
چیشد که بعد از ازدواج عاشق شدین ؟
خوب همسرته دیگه. پسر همسایه نیست که😐
همسرته دیگه پذیرفتت دیگه
یعنی چه حسیع
عاشق نشو
چندساله ازدواج کردین؟
ازدواج کردی تازه نمیخوای لو بری؟
عملیات جنگی نیست که
بگو بره
درک نمیکنم حرفاتو
زیادی بروزش نده جنبه شوبسنج،اززندگی کردن باهاش لذت ببر،عشقتون مستدام
تازه عاشق شدی؟😐 نپذیره یعنی چی ، شوهرته ، همو پذیرفتین که دارین باهم زندگی میکنین ، همو پذیرفتین که باهم خوبین و همین خوبی باعث شد عاشق شین... اگه خوب نبودین که از هم متنفر بودین.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
