سر مشکلات کاریش دروغای بزرگی گفت. دارو ندارسو فروخت وبه من مگفت. همه اینارو بخشیدم و قرار شد تکرار نشه.
حالا الان میره اطراف تهران دنبال زمین برای خریدن. خودم فهمیدم بعش گفتم چرا پس نگفتی گفت میخاستم تموم شه بعد بگم. خاهرش زنگ زده بهش دیروز پرسیدم چه خبر از فلانی. گفت خبر ندارم. امروز فهمیدم دیروز باهم تماس داشتن. گفتم اخه همچین چیز بی ارزشی رو چرا باید درپغ بگی