من متاهلم یه دوست مطلقه دارم که خیلی انرژی منفی درمورد زندگی خانوادگیم بهم میده
همه اش این حسو میخواد بهم بده که سرم داره کلاه میره مورد ظلم قرار گرفته ام و اشتباه می کنم تو زندگیم اگر فداکاری وگذشتی دارم
البته بخشی از این رفتارش ناشی از رفتارخودمه که فقط دعواها ومشکلاتمونو براش میگم تا ناراحت نباشه ازخوشیایی که ازش محرومه ولی اونم دیگه شورشو دراورده به نظرم
مثلا حامله که شدم کلی سرزنشم کرد و همش از سختیای بچه داری میگه
وتصمیم گرفتم دوستیمو باهاش کم کنم چون انرژی مثبت نمی گیرم.نمیشه بگم ازسرحسودی این رفتارو داره نگرش خودش نسبت به ازدواج وزندگی خانوادگی ومردها خیلی منفیه.خیلی وقتاسنگ صبورم بوده ولی فکر میکنم دیگه دوستش ندارم دوست آدم باید شریک شادی وغم آدم باشه نه اینکه شادی ات راهم نشه باهاش به اشتراک بذاری تاناراحت نشه.نظر شماچیه؟