من انگشترهاموهمیشه میذاشتم پشت آیینه کنسولم یبار هرچی گشتم نبود ب تنها کسی کمیومد خونمون شککردم خدااز سر گناهام بگذره
انقد همه خونه رو ریختم بیرون و گشتم تو ی ظرف توی کمد پسرم گذاشته بودم گمنکنم ولی فکر میکردم همون حای همیشست
شمام احتمالا همین شده