سلام به همه.طاعات قبول،نزدیک به ۲ سال هست با آقایی اشنا شدم،برای یه کاری به ادارشون میرم،ایشون کارمند من ارباب رجوع،کارم طول کشیده ۲ سال امروز و فردا میشه،البته دیگه تمام شد،شرایط تقریبا یکسانی از هر لحاظ داریم ،اقا ۴۵ من ۳۰ سالمه،(نگید اختلاف سنیمون زیاده،مشکلی ندارم )کاملا متوجه علاقه ی این آقا به خودم شدم و این آقا رو هم متوجه کردم که منم بهش علاقه دارم ،با چراق سبزای محترمانه(لطفا کسی نگه دخترا توهمین،خیر دخترا خیلیم باهوشن)،روز ولنتاین برا اولین بار با من تماس تصویری برقرار کرد و باهم صحبت کردیم شب تماس تصویری گرفتیم یه رب در مورد خصوصیات اخلاقی هم حرف زدیم ولی من دورم شلوغ شد دیگه نشد حرف بزنم،گفت بذار سر فرصت،یکی دوبار فرصت جور کردم اون شرایطشو نداشت،گفت حضوری صحبت کنیم گفتم من شرایط حضوری ندارم زیاد،خلاصه از اون موقع تا الان دیگه حرفی نمیزنه که بیا صحبت کنیم و ....یجورایی با دست پس میزنه با پا پیش میکشه...بلاتکلیفم چکار کنم توروخدا....خودم بهش بگم بیا حرف بزنیم ضایع نیست؟نمیتونم خواستگارامو رد کنم بیشتر از این.از طرفی هم فقط این آقا رو دوس دارممممم .خدایا ....
بنازم ب نظر سنجیت
چراغ
خودتو معطل نکن
سلام ممنون همچنین عزیزم ب هیج وحه پاپیش نزار بزار اون بیادطرفت
کات کن میخواست پیشنهاد ازدواج بده تا الان داده بود.وقتتو تلف نکن
یه بار که تماس گرفت یا پیامی چیزی داد بگو دارم. واسه مراسم خاستگاری کارامو انجام. میدم همچین چیزی غیر مستقیم بهش بگو که اگه واقعا علاقه منده پا پیش بگذاره اگرم نباشه دیگه متوجه میشی ایشون قصد ازدواجی نیستن
اصلا نمیتونم راحت از کنارش رد شم.حالت تهوع میگیرم نباشه.خیلی دوسش دارم.
به نظرم یه مدت نه بهش پیام بده نه پیگیری کن، بذار خودش تصمیم بگیره ببینه با خودش چند چنده
نمیدونم کسی این حد دوس داشتن منو تجربه کرده یا نه ولی لطفا یکم با تفکر بیشتر جواب بدید حال منو درک کنید .درسته شما خارج از احساس من دارید به قضیه نگاه میکنید براتون راحته زدن این حرف که ولش کن بابا.ولی نمیتونم.من دو سال با داشتنش کنارم زندگی کردن به امید بودنش.آره شاید من زیادی بهش فک کردم ولی دیگه شده دیگه الان تورو خدا یه راه هوشمندانه بهم بگید یه چیزی که مثلا یه حرفی بزنم توی وضعیت واتسم تا ببینه چمیدونم یه خاکی تو سرم بریزممممم.وای خدا نمیتونم هیچ پسر دیگه ای رو دوس داشته باشممممم الهی بمیرمممم راحت شم
چیزی که من احساس کردم این هست که هم دوسم داره هم دو دل هست انگار نمیتونه تصمیم بگیره انگار قاطعیت نداره توی تصمیمش
یه موضوع دیگه اینکه احساس میکنم خیلی پیچیدست توو داره حرف تو دلشو بروز نمیده.به راحتی احساسشو بروز نمیده.خیلی صبور و با حوصله و خونسرده،کم حرفه.(خودشم تایید کرد این ویژگیاشو)راستی اهل خانوم بازی نیست .خیلی معتقد هست،واااییی یکی بیاد بگه خب چیکار کنم.چند روز دیگه تولدش هست بهش تبریک بگم ببینم بازخوردش چیه
ارسال نظر شما
