از مشتری های شوهرمه
شماره هم دیگه رو دارن
باهم دیگه خیلی گرم صحبت میکنن
قبل از اینکه بیاد مغازه با شوهرم هماهنگ میکنه که از قبل شوهرم مغازه باشه و گرنه نمیاد
قرار شده برای شوهرم از شهرشون میوه بفرسته که اینجا گیر نمیاد، اخه خودش ساکن شهر دیگه ایه در کل،به شوهرم گفته بود بخور یخورده جون بگیری چون دیدم خیلی لاغر شده بودی
هر موقع میاد اینجایی که شوهرم کار میکنه قبلش به شوهرم میگه یا وقتی هم میخواد بره بهش میگه