روز اول عید شوهرم هوس خونه ی مادرش زد به سرش رفت اونجا واسه من که باردار بودم و بچه ی دو سالم و کل خانوادم کرونا سوغات آورد الان ۱۵ روزه که درگیریم خانوادم با اینکه خودشون مبتلا هستن چقدر بهم رسیدن تا خوب بشم مامانم دو روز اومد ازم نگهداری کرد الان دیگه گفتم بره خونه چون حال خواهر و برادرم و خودش وخیمه.دلم خیلی شکسته مادرشوهرم با اینکه سالمه حتی یه زنگ نزد حالمو بپرسه 😔😔
نه خواهر شوهر و نه هیییییچ کس دیگه.یه شوهر بی عرضه دارم که فقط در نقش پادو خانوادشه الان زبون نداره چیزی بگه هیچوقت تو زندگی پشتم نبوده.ذره ای انسانیت تو وجود این خانواده نیست...