بالاخره یه روز که شرایط جور شد علنی کنم این عشقو دیگه همه متوجه میشن تصمیمم یهویی و احساسی نبودع
با گوگل میرم اینستا هیستوری رو دید همش رفتم توی پیج اون لایک نکردم پستاشو اما هی میرم ببینم حال و اوضاعش چطوریع ابراز علاقه هم نکردم پیجمم فیکه یدونه اسم و عکس ازم نیست توش
بابام فهمید توی چشماش یذره عصبانیت دیدم اما خودخوری کرد خودشو آروم کرد رفت عاخه من که کار بدی نکرده بودم خود اون طرف هم نمیدونه من دوستش دارم کاملا عادی و طبیعی رفتار میکنم پیشش