2410
2553
عنوان

شوهر خواهرشوهرم ...

489 بازدید | 11 پست

شوخیاش رفتاراش از ذهنم نمیرن.مثلا دو سه باری شده به مادرشوهرم بگه عروس اولت از دومی بهتره به شوخی.ولی منو ناراحت میکنه از ذهنم نمیره.این اخرین بار برا دو سه ماه پیشه ولی یهو وسط قران خوندن ذهنم اومد.میبینین چه بده مراقب زبان نبودن.ادم حرفی نزنه ساکت باشه لطف نکنه خیلی بهتر ازینه که لطف کنه و مراقب زبونش نباشه.شوهر خواهر شوهرم خیلی لطف کرده ولی این شوخیش حالم رو میگیره.من میدونم که جاری م خیلی مهربونتر و بهتره از من ولی گفتن این خیلی ناراحت کننده س.جاری من نه فقط از من.از کل اعضای خانواده بهتره از لحاظ اخلاقی.کلا شخصیت سرزبون داری داره اما نه از ریا.واقعا واقعا قلب خوبی داره 

خودتو با کسی مقایسه نکن 

حتی اگه بقیه این کارو کردن

هر وقت بخاطر حرف درستی که زدی، بهت گفتن اراذل اوباش آیه ی 27 سوره ی هود رو بخون که به حضرت نوح (ع) گفتن :"..... وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَىٰ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ"----->.... ما کسایی که از تو تبعیت کردن رو جزو اراذل (انسان های پست) میدونیم و شما برتری نسبت به ما ندارید بلکه فکر می‌کنیم دروغگو هستید 🌹🐤شش ماهم که بود مادرم بخاطر شغلش مجبور شد منو بذاره مهد کودک، برای همین خانه داری رو انتخاب کردم💛 💐خدای مجازی همون خدای دنیای حقیقی هست منتهی کسایی که یه عمری بخاطر حرف مردم خوب بودن اینجا که ناشناس میشن تمام پرده های حیا رو میدَرَند.... 💐صبر اینه که توی سختی از حالت پیش مردم شکایت نکنی،خدا بدش میاد لیسانس دارم و مطالعه میکنم ولی خانه دار بودن رو انتخاب کردم، هدفم تربیت بچه ام هست 🐣🌺 و علت حضورم اینجا اینه که بازخورد کارهام و تجربیاتم رو ببینم 🌺

دمت گرم که از جاریت تعریف کردی

(((((📚🪞🤍روان شناس هستم🫂👩‍⚕️🦋))))) به دوستان نی نی سایت مشاوره داده میشود😉😍 بالاخره بعد از بیشتر از دو سال انتظار به ارزوم رسیدم خدایا صد هزار بار شکرت ۱۴ محرم . اول شهریور بی بی چک و ازمایشم مثبت شد خدایا به حق حسین نی نی ام سالم و سلامت بیاد بغلم و انشالله همه ی منتظرا صاحب اولاد شن دعا کنید لطفا سالم و سلامت دنیا اومدن نی نی ام 😍🥰 💚♡سخت معتقدم به جمله ی توکل بر خدایت کن کفایت میکند حتما♡💚زندگی باید کرد... و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت غصه هم میگذرد پس به تن لحظه ی خود جامه اندوه مپوشان هرگز 😢🚫همیشه با خدا معامله کن اینجوری هم قشنگ تره و هم ارامشت بیشتره هر کاری میکنی نیتت خدایی باشه نه به خاطر آدما💋❤خدایا خودت بساز تو بسازی قشنگ تره

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

ینی انقدر به حرف دیگران اهمیت میدید

بی خیال زیبا ارامش خودت بهم میریزه

با آدمها مهربون باشید،هرکسی که ملاقات میکنید درحال نبرد با جیزی است که شما از آن بی‌اطلاعید.ببخشید اگه حوصلم نمیشه اشتباهات تایپیمو اصلاح کنم.من دخالتی ندارم کاره کیبرده
2456

زبان سهم خیلی بزرگی توی مرتکب شدن گناه داره. منم خیلی وقتا خیلی حرفا یادم نمیره. حتی به کسی کاری هم نداریا... ولی یه حرفی میگن تا ده سال بعدم یادت میاد چشات پر اشک میشه.  خیلی باید مواظب زبان بود. امروز صبح یکی از آشناها چیزی بهم گفت که تا همین الان توی ذهنمه و دلم شکسته ازش. نمیدونم چرا آدمها دارن از آدمیت فاصله میگیرن

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
2714

من یبار حرفی خیلی بدی به یه نفر زدم گفتم ببخشید ولی چون حرفه خیلی بد بود فکر نکنم بخشیده باشه

اصلا منظوری نداشتم یهویی از دهنم رفت کاش ببخشدم

هر طرد شدنی، هدایت به مسیر دیگری است

خواهرشوهر منم دل منوشکوند و پیش همه از جاریم تعریف کرد درصورتی که  جاری من جونشونو گرفته ..خیلی خیلی تیکه میندازن با اینکه بهم خوبی کردن ولی هیچوقت نمیبخشمشون چون بدی هیچوقت از یاد نمیره

خواهرشوهر منم دل منوشکوند و پیش همه از جاریم تعریف کرد درصورتی که  جاری من جونشونو گرفته ..خیلی ...

منم دیگه نمیتونم ببخشم 38 سالم و تا حالا همه را بی منت بخشیدم. الان انگار بخشیدنم تموم شده به کسی چیزی نمیگم ولی تو قلبم نمیتونم ببخشم

دوست دارم مردم با هم مهربون باشند .از این همه خشم میترسم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687