دیگه کارای سفرمون داره درست میشه باید اقدام کنیم واسه مدارک
خیلی سر در گمم نمیدونم واقعا نمیدونم شوهرم صبح میره واسه کارای رفتمون درست کنه چن روزه فهمیدم داریم میریم بخاطر شغل شوهرم با اینکه پیشنهاد خودم بوده ک بریم ولی الان ترس برم داشته هزار یک ترس
ترس دوری از خانوادم بیشتر از همه شوهرم از ذوق خوابش نمیره خیلی شاده دلم میخواد در کنارش باشم و پا به پاش شادی کنم
یجورایی هم شادم هم ناراحت