سعی میکنم خلاصه بگم
الان مستاجرم جام تنگه این شهزی ک هستم چیزی نداره و....
خونه خودم ی شهر دیگس ک 2 ساعت با اینجا فاصله داره، بهترین امکانات برای بچه ها تحصیل و بازی و....
تنها بدی داره ی برادر شوهر دارم حسود نجس کثیف، خاله زنگ دو بهم زن، تا حالاچندین بار باعث دعواشده همش. زنش از دستش عاصی شد9 ماهه قهزه طلاق میخاد، همش میخاد زنشو و منو نوکر باباش کنه، رو بدم میاد وسط من و شوهرمم میخوابه و...
از بدبختی من خونش ت همون شهرو همون منطقه هست ک خونه منه، کسی رو نداره اونجا میتزسم برم همش بند من بشه، پدر شوهرمم اینا رو یاد بده ک منا نمیزاره خونه، شام و ناهار مجبور شم بزاش دزست کنم. خدا شاهده اگر ادم بود مشکلی نداشتم از اوناس ک رو بدم باید سواری هم بدم، شوهرمم خیلی راحت میتونه رام کنه. ولی فعلا شوهرم دست خودمه چون ازش دوریم.
خیلی ذوس دارم برم خونه خودم اگر رفتم فکر کنم ی مدت جنگ اعصاب دارم تا ولم کنه
اینجا خیلی شرایطم سخته انصاف نیس خونه دارم. مستاجر باشم
نگین بفروش اینجا بخر. اینجا اصلا ب درد نمیخوره... روستاس
ممنون میشم کمکم کنید برم یا نه؟