جهیزیه

ان شالله مشکلات همه حل بشه.فقط دعام کنید.ن چند تا بوده رفتم جواب درسی نمیدن.

عزیزم منم با هیچی زندگیمون را شروع کردیم نگم برات که حتی مادرم که دو تا خونه به اسمش بود یک ریال خرج جهیزیه نداد پدرم هم فوت شده بود حتی ارثم را نداد که باهاش جهیزیه بگیرم. اوضاع مالی خونواده همسرم هم افتضاح بود شوهرم هم خودش دانشجو بود سربازی هم نرفته بود. فقط یک میلیون داشتم نگم که به چه سختی جمع کرده بودم چهار تکه واجب را گرفتم حتی یک پتو و دو تا بالش را از خونه خودمون از رختخواب های مهمون برداشتم. نگم برات که اشکام نمیزاره. عروسی هم نگرفتیم پول سفر ماه عسل هم نداشتیم الکی به اطرافیان نفهمم گفتیم رفتیم ماه عسل. با بدبختی شروع کردیم. هیچ وقت از مادرم نمیگذرم هیچ وقت حلالش نمیکنم چرا که مسئولیت بچه ای که به دنیا آورد هیچ وقت به گردن نگرفت. 

با شوهرت بشین حرف بزن بگو شرایط اینجوریه بیا دست ب دست هم بدیم یکمش تو بگیر یکمشم  من کسی ندونه

[QUOTE=185585812]مردا خیلی پرو هستن.مردای بدرد نخور.انگار همه چی ب جهاز.انسانیت مرده.شغل شوهرتون چیه[/QUOTEQUOمیکانیک

درخواست دوستیمو قبول کن. 

من یاد ندارم چطوری؟

بگو فقط بخاطر جهیزیه منو قبول مبکنی؟

توی اعلان هات اومده یکی درخواست دوستی داده 

عزيزدلم يكم اعتماد بنفس داشته باش نزار بزنن تو سرت اول زندگيت

به خانواده شوهرت بگو شما مگه چه گلي به سر پسرتون زديد !!!بگو شما هروقت خونه براش خريديد اونوقت از من توقع جهاز انچناني و سر موعد داشته باشيد

بعدم شوهرت مگه پول تو جيبيشو از باباش ميگيره

خب بهش بگو من زنتم قراره برا خودمون وستيل بخرم خب تو هم كمك كن يني چي كه رسمه همه رو شما ببري!!!چه رسماي بيخود

محكمممم باش

اول خدا داري بعدم وام بگير بعدم محكم باش نزار تحقيرت كنن

من نميدونم كجاي كدوم كتابي نوشته جهاز وظيفه دختره

عزیزم خودتو سرزنش نکن تو این‌گرونی و وضعیت جامعه خانواده همسرت توقع زیادی ازت دارن باید شوهرت پشتت باشه و ازت حمایت کنه اگه ارزش شما رو به چند تیکه چوب و تخته جهاز میدونن الان تکلیفتو روشن کنی خیلی بهتره نمیخوام ته دلتو خالی کنم یا خدایی نکرده زندگیت خراب شه اما اعتماد به نفس داشته باش و ارزش خودتو حفظ کن بگو اگه بخاطر من مراسم عقب افتاده همون بهتر که برگزار نشه اگه شوهرت دوست داشته باشه و براش مهم باشی نمیتونه ناراحتتیو ببینه و سریع همه چیو درست میکنه.مطمعن باش بعدا با جهازم بری بازم حرف دارن که بزنن میگن اره کلی طول کشید و معطل جهاز شدیم نزار از الان بهت بی احترامی بشه

چقدر سخت.

من واقعا خانواده ام ندارن زیر قرض و وام هستن.خیلی .

خدا ب ههمون کمکم کنه .کاش اصلا جهیزیه نمیبردیم

ظالم میخوای فقط مادرمن. الان 22 سال از فوت بابام گذشته هنوز ارثم را نمیده. از وقتی ازدواج کردم یکبار خونه اش دعوتم نکرده. اصلا در کل وجودش حس مادری وجود نداره. شاید باور نکنی هر وقت جایی اسم مادر میاد بغض گلوم را میگیره هر مادر و دختری را با هم میبینم که با هم خوبن حسودیم میشه...

احتمال زباد جدا بشم ب خود شوهرمم گفتم.اخه همش بحث داریم