من بعد چندسال علاقه به یه همسرم ازدواج کردم و الان،پشیمون نیستم ولی حس میکنم عزت و احترامم رو از دس دادم.دوسال رو حرف زدیم ولی من بخاطر اینکه ارتباط رو دوس نداشتم ادامه ندادم تا چندسال ولی همچنان علاقه مند بودم بهش.تااینکه قبول کردم قبل شغل رسمی پیدا کردن باهاش ازدواج کنم.نمیدونستیم همچین شرایطی قراره بیاد سر ایران .الان همسرمهمچنان شغل رسمی پیدا نکرده بخاطر شرایط غیرقابل پیش بینی.تصور کنین من اونقد دوسش داشتم که به یه مهندس برق که ماهی ده میلیون حقوقش بود ترجیح دادم.نمیگم پشیمونم.الانم همسرمو دوس دارم.خیلی خوبه اخلاقش.ولی ترحم خانواده ش اذیتم میکنه.شایدم اشتباه میکنم.مورد بعدی که خیلی اذیتم میکنه اینه که اونا فکر میکنن من تموم این سالها منتظرش بودم.من فک میکردم نمیدونن علاقه دارم بهش و نمیخواستم که بدونن حس منفی دارم نسبت به اون تفکرشون. نظر شما چیه؟ چیکار کنم؟
یه چیزی غیر این هم هس افکار طلاق میاد خیلی به مخم.واقعا خسته م میکنه.