تازه یادم میاد یه حاج آقا و زنش ماه رمضون تو مسجد زندگی میکردن...اون موقع دبستان بودیم نماز ظهر ک میرفتیم مسجد بعدش برنمیگشتیم خونه همون جا دم در مسجد میموندیم و کلی سر و صدا میکردیم و حرف میزدیم نمیزاشتیم بندگان خدا استراحت کنن...هرچیم حاج اقا میگفت سرصدا نکنین بزارید استراحت کنیم حالیمون نبود😂
چقد خاطراتم زنده شد...زندگی اون موقع ها قشنگ بود😢