من اول نفهمیدم چی گف گوشی قط شد تازه فهمیدم
بچها بهم گفت برو گفتم بااشه بعد ک خدافظی کردیم گفت منوووو گفتم بله گف مامانم میخواد برا شهرستان اول بهش بگو بعد برو عصبی شدم گفتم من از مامانتم باید اجازه بگیرم گف ن امکان داره صدات کنه بعد خونه نباشی برا همین میگم گفتم اها باشه خدافظ
ولی الا میبینم خب من برم پایین چی بگم باز همون اجازه گرفتن میشه که
چیکار کنم بچها حالم داره بهم میخوره از دنده چپ بیدار شدم