سلام بچه ها امشب دعوت خواهر شوهرم بودیم بعد شام ی بشقاب از رو اپن افتاد و ی تی که اش پرید تو چش مادرشوهرم و بردنش دکتر همه جی بهم ریخت حالم بدع چش پر خونشو دیدم اشکا خواهرشوهرامو ..شوهرم مث ابر بهار گریه میکرد خیلی داغونم 😭😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.