شده عزیزاتون دلتون بشکنن جوری که آرزو مرگ کنید...💔چیکار کردید اون لحظه
ارزوی مرگ خودم🖤
هيچى ارزوى مرگ ميكنم ولى تا بخواد خدا منو بكشه دير ميشه ميخوام خودم دست بكار بشم
سعیمو میکنم که نشکونم بد دردیه لامصب
درد استخون سوزیه ک اونا تنها کسایی ان ک میتونن تکیه گاهت باشن اما ....
تکیه گاه ک هیچ یجوری خوردت کردن داغونت کردن ک دیگ خودتم خودتو نداری💔پذیرفتی ک اونا نمیخان باشی 💔
دقیقااااا امشب عموهامو ب خدا واگذار کردم
که همه ی اموال بابام رو بالا کشیدن زمیناشون رو
و پدرم بخاطر اینکه بی ابرویی نشه هییچچچ نگفته
چقدر حرف بزنم شاید واس خدا بنده ای نبودم ک نماز و روزم بدون عیب و کم کاست باشه اما بیشتر از هرچیزی سعی کردم انسان باشم حتی وقتایی ک چیزی میخوردم حواسم بود کسی دلش نسوزه دلش نخاد طوری ک نداشته باشه نخوره اینارو نمیگم ک منت بزارم ن خودم خاستم اینطور باشم اما یه نشونه لااقل
خسته نیستم زمین خوردم بلند میشم زمینم میزنن سخته...💔ببخش اینقدر حرف زدم شرمنده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
