صبح خیلی زود بود حدودساعت۶ خواب دیدم مادربزرگم تو خونمون نشسته . خیلی خیلی چهرش رو واقعی دیدم مثل تو بیداری. خیلی ترسیدم با خودم گفتم این که مرده بود چطور اومده خونمون و بعدم از خواب پریدم . اون جایی که تو خواب بود دقیقا روبروم بود .از ترس رفتم تو ایوون😪خیلی بدشانسم با هزار مریضی و مشکلات و استرس به سختی خواب میرم
من از خدامه که خوابشومو ببینم😑
اره زیاد فاتحه میخونم براشون
وا چرا ترسیدی حالا..... خیرات می‌خواسته....... دوکیلو شیرینی بگیر پخش کن
آره خوشحال میشم
خوش بحالت
منم خواب پدرمو دیدیم نزدیکای صبح😌اونقدرخوب بود باهاش حرف میزدم باهاش شوخی میکردم پسرم مثل وحشی داد زد از خواب شیرین پریدم😞😞
اره من دیدم یکی از اقواممو
دوسه بار
یبار خواب دیدم نشستیم با دوستم داریم غذا میخوریم بعد اومد با اخم نگامون میکرد..دوستم گف بیا براش فاتحه بفرستیم خوش اخلاق میشه میاد پیشمون بعد همین ک شروع کردیم فاتحه خوندن خندید و داشت میومد سمتمون ک از خواب پریدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
