بچه ها من این تایپیکو قبلا هم گفتم اینجا.از بس داره روانیم و دیوونم میکنه فراموشش نمیکنم. یک ماه پیش،با شوهرم دعوام شد.از روی عصباتیت پدرشو گفت بیاد.جلوی پدرش منو خیلی خراب کرد.همه چی گفت بهش .این زنه من روانیه میخام طلاقش بدم موقع دعوا میگه خودمو میکشم .خودشو میزنه.یا گف جون بچش دختره ناراحته. حتی دعواهای قبلیمونم گفت.پدرشوهرم‌منو خیلی دوست داره.بارها بهم گفته تو رو از بجه ها خودم ببشتر دوست دارم.مثل ی پدر منو تو بغلش میگیره بوس میکنه.خیلی خوبه.اما ازون روز من ازش خجالت میکشم.بتده خدا ب روم نمیاره.اما من همش خودمو ازش قایم‌میکنم. معلون نیست پیش خودش چ فکرایی در موردم میکنه.شوهرم از کارش پشیمون شد.ب باباش گف زنمو دوست دارم اشتباه کردم اوتروز.اما من از فکرش بیرون نمیام یهو گریم میگیره یهو تو فکر میرم بعد اون لحظه از شوهرم‌متنفر میشم بعدش خوب میشم .نرمالم یا برم پیش روانشناس؟
نرمال
حق دارین
شوهرتون بسیار احساسی و بی فکر تصمیم گرفته و زخمش مونده رو دلتون
نرمالی
دوس نداشتی دیدش نسبت به تو عوض شه
نرمال طبیعیه منم بودم همین جوری میشدم
بنظرم زمان بگذره خوب میشی
شوهرت خیلی اشتباه کرده بنظرم حسودی میکرده ک باباش انقد دوست داره
انقد واسه هرچیزی دقت نکن
دق مکنی
بگذر تمام
نرمال هستی شوهرت رو ببر روانشناس
نرمالی و اینو بدون پدرشوهرت بی تجربه نیست قطعا اونم دعواهایی داشته و درکت میکنه هیچوقت ب ی چشم دیگه نگات نمیکنه همه عصبانی میشن دعوا میکنن چرتو پرت میگن
رفتارت عاديه گلم. اينم بدون پدرشوهرت هم اين چيزا براش پيش اومده ميدونه حرفايي كه پسرش زده موقع عصبانيت بوده
برای آرامشت حمد میخونم عزیزم
برو پیش روانشناس یکمش عادیه ولی نه دیگه اینقد بیخیال باش
نرمالی عزیزم.بمیرم برای اون دل.
شما نرمالی وهمسرت غیر نرمال که ابروی یه نفر رو جلوی یکیدیگه برده.
خیلی ذکر استغفرالله زیاد بگو.خیلی زیاد.ذکرش فراموشیمیاره.فراموش میکنی چی شده.
پدرش که میگی دوستت داره پس درکت میکنه وخودش از بی عقلی پسرش خبر داره
ارسال نظر شما
