دیگر از رفتن به دکتر زنان متنفرم اصلا خاطرات خوبی ندارم هر چه خاطره است یاس و ناامیدی است دست خودم نیست هر بار که با تست منفی روبرو میشوم تمام آرزوهایم یکباره خاموش میشود،تا به کی اینهمه صبر؟؟ خسته ام از نگاه های پرسش گر دیگران 😔خدا کاری بکن🙏
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
همه ی لغو دوستی هارو زدم چون مشخص شد متاسفانه بعضیا سواستفاده گر هستن اگه کسی باهام کار داشت بهم بگه بعد در خواست بهم بده تا از قبل بدونم کی هست...میدونستی وقتی زمین میخوری و پامیشی و دوباره تلاش میکنی برای رسیدن به هدفت خیلی جذاب تر میشی؟ همینجوری خوب باش اصلا کم نیار تو بالاخره یه روز موفق میشی....اگه این دنیامون باعث نشه تهش به خدا برسیم اصلا برای چی به دنیا اومدیم؟ نزار مسخره کردن ها دلسردت کنه از نزدیکی به خدا... میدونستی خدا چه پاداشایی میده وقتی ببینه چیارو تحمل کردی؟ میدونستی شیطون از نقاط ضعفمون برای زمین زدنمون استفاده میکنه؟ اگه شیطون نبود از کجا میفهمیدیم چقدر ضعف داریم؟
خدایا شکرت که هوامونو داری😍هوای همه دوستای نی نی سایتی هم داشته باش ،🙏الهی و ربی من لی غیرک ❤️پس خودت همراه زندگیمون باش و عزیزانم و در پناه خودت حفظ کن 🙏🥰😍دخترم و پسرم قد یک دنیا دوستتون دارم ❤️خدایا شکرت به هزار و یک دلیل 🙏🙏🙏
دیگر از رفتن به دکتر زنان متنفرم اصلا خاطرات خوبی ندارم هر چه خاطره است یاس و ناامیدی است دست خودم نیست هر بار که با تست منفی روبرو میشوم تمام آرزوهایم یکباره خاموش میشود،تا به کی اینهمه صبر؟؟ خسته ام از نگاه های پرسش گر دیگران 😔خدا کاری بکن🙏
سلام!حال همهی ما خوب است ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگويندبا اين همه عمری اگر باقی بودطوری از کنارِ زندگی میگذرم که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد ونه اين دلِ ناماندگارِ بیدرمان!تا يادم نرفته است بنويسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بودمیدانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازهی باز نيامدن است اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی ببين انعکاس تبسم روياشبيه شمايل شقايق نيست!راستی خبرت بدهم خواب ديدهام خانهئی خريدهام بیپرده، بیپنجره، بیدر، بیديوار … هی بخند!بیپرده بگويمت چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شدفردا را به فا💖ل نيک خواهم گرفت دارد همين لحظه يک فوج کبوتر سپيداز فرازِ کوچهی ما میگذردباد بوی نامهای کسان من میدهديادت میآيد رفته بودیخبر از آرامش آسمان بياوری!؟نه ریرا جان نامهام بايد کوتاه باشدساده باشدبی حرفی از ابهام و آينه،از نو برايت مینويسم حال همهی ما خوب است اما تو باور نکن