بحث ماه رمضون بود.بعدداییم چاقه.داداشم ۱۰سالشه.کلا زیاد سر به سرش میذارم.بهش گفتم تو هم امسال روزه بگیر یکم لاغر شی خپل.بعد زنداییم ازون طرف بهم چش و ابرو بالا انداخت که ینی نگو واینا.بعد داییم با خجالت گفت من روزه میگیرم ولی چاقیم واسه خوابیدنه زیاده.به خودش گرفته بود😭.بعد من گفتم که نه با داداشم بودم.
الان فک میکنه که داشتم جمعش میکردم
اه چه بد انقدر اینجور وقتا حرصم میگیره
اره تو جمع زسته بگی خپل اونم ب خان دایی😐
اخي دلم واسه داييت سوخت چرا نميره پيش متخصص تغذيه
الهی🥺ازش عذر خواهی کن بگو اصلا منظورم با شما نبود
خب داییت حتما اعتماد بنفسش بخاطر چاقی از دست داده
استارتر عزيزم خدايي بچه پنج ساله من بهش بگن خپل ناراحت ميشه
برادر ده ساله و دايي چند ساله نداره
من يه زماني خيلي چاق بودم يعني هرچيزي كه مربوط ميشد به وزن و سايز و خوردن ...تا چند روز حالم بد ميكرد دست خودمم نبود
الان بيشتر از ٣٥ كيلو كم كردم هنوزم اين حرفا اذيتم ميكنه
