ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
دوست خوب نی نی سایتی من،چقدر خوبه که اولین نسخت تو هرتاپیکی این نیس که ببین به نظرم شوهرت داره هرز میپره یا ببین من نمیفهمم چرا تو این زندگی موندی طلاق بگیر.چقدر خوبه که راست یا دروغ فخر نمیفروشی حالا بخاطر اخلاق همسرت یا موقعیت مالی یا...چقدر خوبه که درک میکنی عقاید مذهبی ادما باهم متفاوته،چقدر خوبه که پای تاپیک یه کاربر غمگین که داره درددل میکنه نمیای بنویسی خب که چی.من افتخار میکنم دوستی مثل تو دارم و خوشحال میشم فقط امثال تو با من حرف بزنن اینجا.زندگیت غرق شادی و ارامش🌹
یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔
نزد امام صادق علیه السلام رفتم و گفتم در خراسان همه منتظرند تا قیام کنید و به شما بپیوندند.چرا نشسته اید و هیچ کاری نمیکنید؟ امام به هارون مکی فرمود تنور را روشن کن. وقتی تنور خوب داغ شد به من گفت ای فلانی: داخل تنور شو. من ترسیدم و گفتم ای فرزند رسول خدا مرا به اتش مجازات نکن و از من درگذر. فرمود: از تو درگذشتم. آنگاه امام به هارون مکی فرمود داخل تنور شو.هارون رفت و داخل تنور نشست. امام مشغول صحبت شد و ما با تعجب نگاه میکردیم که چه بر سر هارون خواهد آمد. لحظاتی بعد امام به او گفت میتوانی بروی و به اموراتت برسی.هارون بلند شد و بدون اینکه اسیبی دیده باشد خداحافظی کرد. امام از من پرسید در خراسان چند نفر مثل این سراغ داری؟ گفتم حتی یک نفر هم نیست. امام بلند شد و در حالیکه ما را ترک میکرد با صدایی آرام فرمود: ما زمانى که پنج نفر یاور مانند این (هارون مکی) نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد، ما به زمان مناسب آگاهتریم.
اگه یه دختر و یه پسر داشته باشم اسمشونو میذارم محیا و حامی
دقیقا حرف هاشون مثل همه و معنیشونم قشنگه
ساصبرُ حتی یعجز الصبرُ عن صبری...ساصبرُ حتی یاذنُ الرحمنَ فی امری...ساصبرُ حتی تذوبُ الجبالَ من صبری...ساصبرُ حتی یعلمُ الصبرَ انّی صبرتُ علی شئ امرُّ من الصبرِ..!