مادر شوهرم وخانواده شوهرم اصلا راضی به ازدواجمون نبودن ما باهم دوست بودیم شهری که من دانشگاه بودم شوهرم خونه داشت وسر کار میرفت با اینکه من اصلا نمیدونستم خونه شوهرم کجاست ولی کلی تهمت زد
بعد گفت باید گواهی بگیری منو برد پیش یه ماما که آشنای خودشون بود بعد بهش از قبل گفته بود که از پشتم معاینه کنه من فکر میکردم معاینه همه اینجوریه تا امروز که فهمیدم از مادر شوهرم نفرت دارم بعد شوهرم توقع داره به مادرش احترام بزارم با این وجود