انجا یک قهوه خانه بود ٫اما ننشستم به نوشیدن دوتا استکان چای چرا ؟دنیا خراب می شد اگر دقایقی آنجا می نشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم ؟ عجله٫٫همیشه عجله !!!!کدام گوری میخواستم بروم؟من به بهانه رسیدن به زندگی ٫همیشه زندگی را کشته ام
کاش وقتی خرتون از پل گذشت فراموش نکنین اون پل رو کی واستون ساخت :).حالا شاید هر انسانی جایز الخطا باشه..ولی هر خطایی جایزالعفو نیست:)).تو کل زندگیم یا دارم بند کفشامو گره میزنم!یا گره هندزفریمو باز میکنمگفتیم چشم سیاه جذابه! شما چرا قلباتون سیاه شد!؟