از بچكي مشكل داشتيم
پدرم ولشون نميكرد!!
چه بلاها و خون دلها كه به مامان خدابيامرزم دادن..مامان ولي اينقدر. خانم بود اخترامشون ميكرد.توي خير و شرشوو نفر اول ميرفت ميگقت بزار من خوب باشم..
الانم مشكل داريم ولي تقريبا رابطه اي نداريم تا اين حد كه مادرم فوت شد مثل غريبه ها اومدن سر مزار.نكردن بيان سياه پدرم رو دربيارن..!!
ولي حسابشون با مادرم موند ب اون دنيا هميشع ميگقت حلالشو نميكنم.مادرمو بارها زده بودن توي جواني