هنه اونایی ک با همباردار بودیم زایمان کردن خداروشکر بچه هاشونم صحیح و سالمن وقتی ک خودم سقط کردم همش دعا میکردم اونا بارداری موفق داشته باشن ب نتیجه برسن..
چند ماه سخت گذشت ک ازش ی حسرت دیدن پسرمپوشیدن لباساش و ریزش موی شدید و اضطرابو تنش واسم موند
الان کدارم مینویسم بغض گلومو درد اورده..اون اوایل انقدر گریه میکردم میگفتم خدا ازت خواهش میکنم اینارو پای ناشکریم ننویس بذار خودمو خالی کنم بذار تا میتونم واسش اشک بریزم
همیشه عذاب وجدان دارم
دلم پسرمو میخواد وقتی ک داشت بدنیا میومد بدنشو حس کردم انگار همون لحظه خودمم باهاش مردم...
قضیش تو تایپکام هست خیلی تکرارش کردم معذرت میخوام
نی نی سایت تنها جاییه ک میتونم دردو دل کنم