2737
2734
عنوان

کشیدن دندون

61 بازدید | 3 پست

دوتا دندون عقل بالاییمو کشیدم امروز دکتر گفت خیلی مراقب باش تف نکنی و میک نزنی دهنم گاز استریل بود نتوستم بپرسم تا کی تف نکنم؟گفت چون دو طرفه س خونریزی میکنه مراقب باش ترسیدم حتی گاز استریلو در بیارم 😂😂گفت یکساعت بذار بمونه الان یک ساعت شده 

خدایا دامن همه ی منتظرارو سبز کن الهی آمین..اونایی هم تو دلی دارن صحیح و سالم بدنیا بیان 😍😍چقدر خوشحال بودم این امضارو گذاشتم،بچم قسمتم نبود،توروخدا دعام کنین دوباره مامان بشم ..قربون دستای کوچولوت ک پر کشیدی 

در بیار

نزد امام صادق علیه السلام رفتم و گفتم در خراسان همه منتظرند تا قیام کنید و به شما بپیوندند.چرا نشسته اید و هیچ کاری نمیکنید؟ امام به هارون مکی فرمود تنور را روشن کن. وقتی تنور خوب داغ شد به من گفت ای فلانی: داخل تنور شو. من ترسیدم و گفتم ای فرزند رسول خدا مرا به اتش مجازات نکن و از من درگذر. فرمود: از تو درگذشتم. آنگاه امام به هارون مکی فرمود داخل تنور شو.هارون رفت و داخل تنور نشست. امام مشغول صحبت شد و ما با تعجب نگاه میکردیم که چه بر سر هارون خواهد آمد. لحظاتی بعد امام  به او گفت میتوانی بروی و به اموراتت برسی.هارون بلند شد و بدون اینکه اسیبی دیده باشد خداحافظی کرد. امام از من پرسید در خراسان چند نفر مثل این سراغ داری؟ گفتم حتی یک نفر هم نیست. امام بلند شد و در حالیکه ما را ترک میکرد با صدایی آرام فرمود: ما زمانى که پنج نفر یاور مانند این (هارون مکی) نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد، ما به زمان مناسب آگاهتریم.
در بیار

دوبار جراحی کردم ولی نمیدونم‌چرا این انقدر ترسوندم 😂میترسم گازارو در بیارم از دهنم 

خدایا دامن همه ی منتظرارو سبز کن الهی آمین..اونایی هم تو دلی دارن صحیح و سالم بدنیا بیان 😍😍چقدر خوشحال بودم این امضارو گذاشتم،بچم قسمتم نبود،توروخدا دعام کنین دوباره مامان بشم ..قربون دستای کوچولوت ک پر کشیدی 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دوبار جراحی کردم ولی نمیدونم‌چرا این انقدر ترسوندم 😂میترسم گازارو در بیارم از دهنم 


نه دیگه یخ بریز تو کیسه فریزر اگه خون اومد بزار روی صورتت

نزد امام صادق علیه السلام رفتم و گفتم در خراسان همه منتظرند تا قیام کنید و به شما بپیوندند.چرا نشسته اید و هیچ کاری نمیکنید؟ امام به هارون مکی فرمود تنور را روشن کن. وقتی تنور خوب داغ شد به من گفت ای فلانی: داخل تنور شو. من ترسیدم و گفتم ای فرزند رسول خدا مرا به اتش مجازات نکن و از من درگذر. فرمود: از تو درگذشتم. آنگاه امام به هارون مکی فرمود داخل تنور شو.هارون رفت و داخل تنور نشست. امام مشغول صحبت شد و ما با تعجب نگاه میکردیم که چه بر سر هارون خواهد آمد. لحظاتی بعد امام  به او گفت میتوانی بروی و به اموراتت برسی.هارون بلند شد و بدون اینکه اسیبی دیده باشد خداحافظی کرد. امام از من پرسید در خراسان چند نفر مثل این سراغ داری؟ گفتم حتی یک نفر هم نیست. امام بلند شد و در حالیکه ما را ترک میکرد با صدایی آرام فرمود: ما زمانى که پنج نفر یاور مانند این (هارون مکی) نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد، ما به زمان مناسب آگاهتریم.
2731
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز