بچه ها چرا شوهرم ابرومونو میبره اخههههههههههههههههه😩😩😩😩😩😩
دیروز خونه مادرشوهرم بودیم مردا رفتن تو حیاط منقل روشن کنن(شوهرم و برادرشوهرم) خانما هم اومدن تو حیاط نشستن همین ک ذغال رو برادرشوهرم ریخت رو منقل روشن کرد شوهر من زود رف اسپند اورد ریخت تو جااسپندی بعد دخترم خواب بود تو خونه رف چرخوند رو سرش بعدم مستقیم اورد چرخوند بعدم گف بد نظر زیاده من از خجالت اب شدم جاریم یه جور بدی نکاهمون کرد فک کرد شوهرم منظورش ب اونه
خلاصه من گفتم بهنام جان رو سر مادرجون (مادرشوهرم)و فاطمه(جاریم) هم بچرخون اونم نچرخوند خودشو ب نشنیدن زد بعد برد سیخ هارو گذاشت رو منقل برا هرکی چهار سیخ اینا میزسید این ب من هر سری یه سیخ اضافی میداد ک بخور جون داشته باشی غزلو شیرش بدی😑
خلاصه ک ابرو نداشت واسمون اینکارارو میکنه بقیه بهش میگن زن ذلیل اه هم چشممون میزنن والا من راضی نیشتم حلو جمع ادم تو خونه خودش خوش باشه چرا باید بقیه هم بفهمن و هی بگن چشم کنن ادمو
هرچیم میگم زشته از مادرجون خجالت بکش سنی ازش گذشته میگه اون خودش میبینه ما خوشیم خوشحال میشه😑
الان بقیه هم میگن حتما من تو خونه یادش میدم میره این ادا هارو درمیاره😑😩