از بس دعا کردم خسته شدم دیگه بیخیال همه چی شدم دردای جدید و تحمل میکنم با اینکه بدتر از قبله یه چیزایی میبینم حسرت میخورم دلم میگیره ولی دیگه عشق ندارم به زندگی هدفم انگار پوچه هیچ اتفاق جالبی برام بوجود نمیاد همش تکراری و بد یعنی من آفریده شدم تا درد و تحمل کنم نه اینکه مزه عشق و حال و خوشی رو تو زندگی بچشم وقتی دلت میگیره هیچ کسیو رو هم نداری حتی به خواهر که اونم نداری وقتی میبینی اونی که 100 گناه داره از تو بهتره شرایطش دیگه واقعا میفهمم خدا دوسم نداره از من متنفره من از بنده های جهنمی اش هستم الان به نقطه 0 رسیدم احساس تهی دارم
چی شده مگه؟
کلا از روزگار سرنوشت و تقدیر دلم گرفته خدا فراموشم کرده
به پسرت فکر کن. پسر به این گلی داری که خیلی ها آرزوشو دارن.
دنیا وایسا من میخام پیاده شم من دیگه خسته شدم بس که چشام بارونیه خدااااااااااااا بسه برام وقتم تمومه برگه تقدیرمو از دستم بگیر تا بیشتر از این خیس نشده
آره اعظم جون من داشته زیاد دارم ولی یه خواسته از خدا داشتم دعا کردم نذر کردم یعنی اگه این خواستم برطرف بشه کلا شرایطم 180 درجه تغییر میکنه
خداوند صلاح ما رو بهترازخودمون میدونه..به خواست خدا راضی باش...
ایام محرمه نذر ابوالفضل ع کن که فوق العادس
گلم وقتی از نزدیک زندگیه بقیرو ببینی خواهی دید بدونه مشکل نیست من بارها دیدم درسته بعضی ها تو زندگیشون مشکل نداشته باشن ولی به قوله مامانم خدا بی دلیل بعضی از بنده هاشو بالا میبره
نیل یعنی چی بعضی بنده هاشو بالا میبره منظورت کیاست؟
نمیدونم هر کسی میتونه باشه شاید تو فامیله خودتون هم دیده باشی بعضی ها هیچ مشکلی ندارن دست به سنگ هم بزنن طلا میشه واسشون
احیانا خواسته ات جدا شدن از خانواده ی شوهرت نیست
ولی چیزیرو به زور از خدا نخواه اگر خودش داد همون به صلاحته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
