سلاااام خوشگلا
اگه حالشو دارید تا بگم دیشب از عصبانیت زیاد چیکار کردم😐😐
تایپ کردم فقط باید کپی کنم😘
بگو
بفرما
بگو
مرسی که میخونید❤️
بچه ها نامزد من پسر بزرگه و چنتا داداش کوچیکتر داره.یه چیزی این وسط هست.
اینکه وقتی من چیزی براش میخرم اگه یکی از داداشاش بگه اینو بده من بهشون نه نمیگه.
یه بار بهش گفتم من با ذوق یه چیزی برات میخرم دوس ندارم بدی به یه نفر دیگه.گفت دلم نمیاد بهشون بگم نه ولی دیگه رعایت میکنم.
بخدا من کاری ندارم هرچی میخواد بهشون بده ولی کادویی که من میخرم خب ارزش داره برام.
خب بگذریم....
از اونجا که بدون مناسبت برام کادو زیاد میگیره خواستم یه بار مثل اون باشم.
و چند روز پیش کل شهرو گشتم تا یه دستبند چرم قشنگ براش خریدم.
امشب وقتی بهش دادمش کلی ذوق کرد
و داداشش اومد بستش رو دستش گف خیلیییی قشنگه واسه من باشه.
ناراحت شدم نه بخاطر پولش که البته کمم نبود بخاطر اینکه نامزدم چیزی بهش نگفت و یه لبخند زورکی تحویلش داد
رفتم تو حیاط پای آتیش( آتیش بزرگ بود)
مادرش فهمید ناراحت شدم صداشو شنیدم که به نامزدم میگف با کلی ذوق برات چیزی خریده و برادر شوهرمو صدا زد گف پسش بده.
اونم گف نه و فلان نامزدم بهش گف بده کادو خانوممه ناراحت شد
حالا برادر شووووهره وای وای.
تا دیگه شنیدم نامزدم بهش گف بده بعدا میدمش بهت
آقا من حرصمممم گرفتاااا
اومد تو حیاط گف ببخشید و فلان
گفتم مهم نیست( از کلمه مهم نیست متنفرهههه)
گفتم همین الان برو پسش بده شنیدم بهش گفتی.
میدونم تقصیر برادرش بود بیشتر
ولی منم خیلیییی حرصم گرفت
گف اخماتو وا کن بزار ببندم رو دستم
منم از دستش گرفتم پرت کردم تو آتیش🥴 گفتم بیخالش
اینقد اون لحظه حرص داشتمممم
دیگه تا گف چیکار کردی و با چوب و انبر افتاد به جون آتیش دیر شده بود
ولی فهمید که چقد ناراحتم
خودشم تا آخر مهمونی دِپ بود😕😕
تمام؟
اره خوب بود
بابام بهم گف گنا داشت تقصیر داداشش بود
یاد داداشم افتادم اونم بدجنسه هرچی بخرم ازم میگیره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
