با دختر عموم رفته بودیم بیرون بعد ی سه تا پسره بودن
منو دختر عمومم میریم بیرون خیلی میخندیم
بهشون انقد خندیدیم اخرش یکی از اون پسرا اومد با جدیت تموم گفت چرا میخندین بزنمتون😠
لامصب قیافش خیلی ترسناک بود زیر چشاش گود رفته بود چشماشم قرمز شده بود😐
ماشاالله مام ک همیشه جواب مردم میدادیم اینجا لال شدیم😂رنگمون شده بود گچ😐😂
بعد دوستاش پسررو گرفتن بردن
ولی باز ما آدم نشدیم باز خندیدیم بهشون😌از راه دور مارو تحدید میکردن🤣