۱۸ سالمه
دارم داغون میشم باوقاحت اومدتواتاقم بدون اجازه بهم میگه واای الان چ وقت ازدواجت بودک داری طلاق میگیری ومادرمم خنگ وسادست بلدنیست جوابشوبده
ب مادرم میگه حالابایدبه ی پیرمردبدیش
من چیکارکنم من خستم من باهزارتاجنگ واعصاب تونستن یکمی اروم بگیرم دوباره این نفهم اومدحالموبدکرد