2726

دیروز من هوس بورک گوشت با از این خمیرای یوفکا کردم، خمیرشو تو فریزر داشتم سر راهم از کار میومدم قارچ هم گرفتم، شوهرم ساعتای ۶ اومد من ۸ ازش پرسیدم هنوز که گرسنه نیستی غذا ۱۰ اینا بخوریم خوبه؟ گفت اره، منم دراز کشیدم، پریود شده بودم دیروز درد داشتم، داشتیم فیلم میدیدیم، بعد نیم ساعت گفت میخواد بره دم خونه قدیمی باباش یه چیزی از همسایه ایشون بگیره، گفت زود میرم و میام 

منم اون که رفت پاشدم شروع کردم مایه گوشتشو پختم، بعد دیدم خمیری که داشتم خراب شده، سفارش دادم بیارن، وقتی شوهرم اومد دیگه آخرای سرخ کردنش بود، بیشتر از دو ساعت بیرون بود، با اینکه قرار بود زود بیاد 

همیشه هم از بیرون میاد من تو آشپزخونه باشم یا میاد کمک می‌کنه یا اگه کاری نباشه پیشم وابسته حرف میزنیم 

دیشب اومد یه راست رفت نشست رو مبل سرش تو گوشی 

بعدشم که غذا بردم یه دونه بیشتر نخورد، من یه ساعت سر پا بودم حالمم خوب نبود، منم استخدام کور شد دو تا دونه خوردم کلا 

بعد آقا گفتن رفته اونجا دوستاشو دیده نشستن به حرف زدن، یکی اومده ساندویچ آورده اینم گرفته خورده واسه همین سیر بود غذا نخورد 

خیلی لجم گرفت

😶😶😶


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

خداوکیلی ناراحتی نداره یعنی همسرتون حق نداره بیرون خونه یه چیز بخوره 

اونم به قول خودتون جمع دوستانه بوده حالا بعد مدتی اونا رو دیده یه ساندویچی زده 

خیلی حساسی

 به خدا❤ ایمان دارم " حتی اگر سکوت کرده باشد.... 

ناراحت که میشم 

حالا این خوبه شوهر من قبل نهار مثلا میرفت مامانش رو برسونه میرفت نهار میخورد !

بعد میگفت چه عیبی داره خونه مامانم غذا بخورم! و دعوا میکرد اصلا من چه حقی دارم ناراحت بشم


متاسفانه اصلا نمیفهمن که چرا ناراحت شدی 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730