2733
2734
عنوان

از خوابهام خسته شدم

214 بازدید | 27 پست

دلم میخواد هیچوقت نخوابم اما انقدر خسته میشم درطول روز که نمیشه، به محض خوابیدن از هرچی میترسم میاد جلو چشمم همش کابوس،کلا شبها تو خواب وبیداری ام ،وقتی میخوام بخوابم میگم باز اون خوابهارو نبینم بازم میان سراغم

مثال بزنم براتون اگه یکی بگه خواب مار ببینی بده من هرشب خواب مار میبینم 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همین که استرس داری که اگه بخوابی نکنه خواب ببینی تاثیر داره. به هیچی فکر نکن. منم هر وقت استرس داشتم خوابای عجیب دیدم

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
2728

شما حتما به ی روانپزشک مراجعه کن دارو میده تنظیم میشی این ناراحتی و به جون نخر 

خدایا هر کسی چه نیک چه بد برای من خواست اول نصیب خودش کن آمین یا رب العالمین... دوست عزیزی که نظرت با من همخونی نداره لطفا ریپلای نکن که بگی خیلی بلدی باشه تو خوب ✋✋.          وزن اولیه 67... وزن فعلی 64... قد 170... وزن هدف62... باشد تنبلی را کنار گذاشته ایده آل شوم😎عضو شدم در بامداد خمار... 
2738

منم بعد زایمان اینجور شدم واز تاریکی میترسیدم وخواب بد میدیدم مخصوصا مار بعد رفتم پیش دعا نویس برام دعا نوشت وبرا پسرم هم دعا نوشت وخوب شدم اول زایمانم اینجورشد الان پسرم یک سال ونیمشه دیگ خوب شدم 

یه مادر 21ساله یه پسمل خوشکل ودخمل ناز دارم برای سلامتیشون میشه صلوات بفرستی دوستم ...
خب چند وقته اینجوری شده 

زمینه قبلی داشتم زمانی بدتر شد که شنیدم دوستم فوت کرده وهمزمان بابام سکته کرد ولی خوب شد،منم که همش خونه وهیجا نمیرم،در ودیوار خونه باهام حرف میزنن

زمینه قبلی داشتم زمانی بدتر شد که شنیدم دوستم فوت کرده وهمزمان بابام سکته کرد ولی خوب شد،منم که همش ...

عجب 

ببین همه تون افکار و خواب ها از دهنت نشات میگیرن 

سعی کن با مراقبه دهنتو آروم کنی 

منم بعد زایمان اینجور شدم واز تاریکی میترسیدم وخواب بد میدیدم مخصوصا مار بعد رفتم پیش دعا نویس برام ...

فکرم خیلی درگیره همش میترسم اتفاقی بیفته بعد خوابهاش میبینم دیگه دارم دیونه میشم

چطوری؟

خب فایل صوتیش هست 

من یه چند تا دارم 

ببین اول یه جای آروم پیدا میکنی 

بعد چهار زانو میشینی دستات میزاری رو زانو هات نوک انگشت شصت و اشاره رو به هم میجسبونی 

کمر صاف 

نفس عمیق میکشی کلا باید حواست به نفس کشیدنت باشه 


2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز