بابااااااا،روزی هزاررررر بار به خودم گفتم دوست نداره ،از بی محبتیش ،از اینکه حرف نمیزنه باهات،از اینکه نگات نمیکنه ،از اینکه کنارت نمیشینه و از اینکه راحت هر چی سر زبونش میاد میگه ،از اینکه یک بار ازت تعریف نکرده ،از اینکه کادو برات نمیگیره ،از اینکه خستگیاتو و بی خوابیاتو نمیبینه،از اینکه هر چی خودم ازش میخوام ابراز علاقه کنه و نمیکنه ،از اینکه توجهی بهت نداره،از اینکه کمکت نمیده ،از اینکه ظاهرت هر چی باشه براش مهم نیست.و.....
امااااا،امان از این دل که نمیتونه بپذیره،
هنوز هم منتظره تغییر کنه ،هنوز هم امیدواره
من آدم مغروریم ،واینا رو خیلی کم بروز دادم ،ولی تو دلم طوفانیه،اما هزار بار گفتم بهش چرا ابراز محبت نمیکنی ،سکوت میکنه،
من خیلی دوسش دارم ،اما ده ساله که نفهمیدم دوسم داره یا نه،این مدت دیگه دارم مطمئن میشم واقعا داره تحملم میکنه و دوسم نداره