سلام بچه ها من ۳۲ سالمه از دو سال قبل انکار دچار بحران سی سالگی شدم همش احساس پیری میکنم احساس میکنم دیگه اخرشه هر چیز حدید و میخوام یاد بگیرم میکم ولش کن دیگه برای این سن و سال دیره مثلا خیلی دلم میخود کرفه ای ورزش کنم و هیکلم و بسازم ولی میگم ولش کن دیگه برای الان دیره یا رقصم خوب نیست میخوام شروع کنم به یادگیری میگم پیری و معرکه گیری🤣 حالا شما بگید چه کار کنم
زخم ها حافظه دارند،آنها هرگز حرف ها و کلماتی که شنیده اند را فراموش نخواهند کرد.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پس اول روی دلیل این احساسات و افکارتون کار کنید اونها رو متعادل و مثبت کنید بعدش خودتون برای هرکاری که میخاین انگیزه پیدا میکنید. به حرفهای منفی اطرافیان هم گوش نکنید قرار نیست طرزفکر اشتباه بقیه زندگی مارو خراب کنه حتی اگ اون ادم همسرتون باشن. دهه سی زندگی بسیار زیبا وپراز اتفاقات قشنگه پس ازش لذت ببر
وا چرا.....هر دهه قشنگیهای خودشو داره ضمن اینکه پربارتر و پرتجربه تر میشیم
چشم به فردا دوختم شاید از من ما بشه گره دلتنگیام با دستای تو وا بشه..... ********************************* نه جونمو بگیر نه پای من بمیر منو همیشه زندگی زده صدا اگه صداست خدا همون خداست چرا همیشه حال ما بده .....تو فرصت کمت نفس کشیدمت که زندگیمو زیر و رو کنم....بخاطر خودم شبیه تو شدم که آرزوتو آرزو کنم😔
چشم به فردا دوختم شاید از من ما بشه گره دلتنگیام با دستای تو وا بشه..... ********************************* نه جونمو بگیر نه پای من بمیر منو همیشه زندگی زده صدا اگه صداست خدا همون خداست چرا همیشه حال ما بده .....تو فرصت کمت نفس کشیدمت که زندگیمو زیر و رو کنم....بخاطر خودم شبیه تو شدم که آرزوتو آرزو کنم😔