من از نامزدیم ک صیغه بودم

اوک عب نداره حتما از کرونا باز دارن رعایت میکنن 

الان اگه دیدی راحت تر شدن به شوهرت بگو منو برا برا پاگشا باخانوادمو دعوت کنید 

الان اونا از شما انتطار دارن 

منم همین شرایطو داشتم البته ۶ سال پیش 

ما رسم شام عقد پسر باید بده رو داریم 

نه اونا دادن نه ما دوتابی رفتیم رستوران ما

بعد از یه ماه اینا اونا منتظر شدن ما دعوت کنیم منم گفتم اول باید شما دعوت کنید که همینم شد 

حرص نخور بخاطر کرونا میترسن و اود هم از شما انتظار دارن دعوت کنید 

زیاد تعصبی برخورد نکن ولی به شوهرت بگو رسمش اینه که دعوت کنید بگو از ماهم سردی و رفتار دیدی پس ناراحت نشید 

۴روز دیگه اگه یه مراسمی شادی یا عزا داشتید خانوادم نیومدن به دل نگیرید 

کار خوبی کردید، ولی کلا این موضوعی نیست که به خاطرش رابطه با همسرتو خراب کنی، خانواده همسرت این مدلی ان و شما نمیتونی تغییرشون بدی پس باید باهاش کنار بیای، خانواده شمام متقابلا با اونا همین رفتار رو میکنن که درستم هست.پس این قضیه هیچ ربطی به شما دو نفر نداره.

لطفا بیشتر فکر کن.این مشکلا وقتی بری سر زندگیت خیلییی بیشتر میشه خونواده های دوطرف و رفتارشون خیلی واضح روابط و زندگی دختر و پسر تاثیر داره

موافقم شدیدا.چون تجربش کردم کسایی که میگن نمی تونه تاثیر بذاره تو این شرایط قرار نگرفتن.

ما هم رسم داریم از محضر جمع میکنن همه رو میبرن

به شوهرت گفتی؟؟؟

من سرهمین موضوع ها ورفتارهای خانواده ها و پشت نبودن هنسدم تو اون شرایط ۷ سال با جنگ و قهر و دعوا بین مک و شوهرم گذشت....

شما دقت کن

تلافی فایده نداره گذشته ها فراموش کن با شوهرت بگو بخند 

تاثیرات خوبی میگیری ...شوهرت بکش طرف خودت

تو که خانواده شوهرت اینقدر برات مهم بودوقتی میدونستی نمیخوانت زوری اومدن برا پسرشون خواستگاری باید تمومش میکردی اصلا ادامه نمیدادی اگر بخوای بگی هی درس میشه خودتو گول زدی خواهرم ی خواستگار داشت همون روز اول خواستگاری معلوم بود زوری اومدن خیلی برا مهریه و مراسمات خواهرمو می اوردن پایین دامادمون به خواهزم گفت اگر دوست داری همه عمرت همینجوری خوردت کنن ارزشت بیارن پایین ادامه بده خواهرمم دید واقعا خانواده براش خیلی مهمه و پسره اختیاری از خودش نداره بیخیال شد. اما یکی از دوستام خانواده پسره نمیخواستنش اما اختیار کلا خود پسره بوذ هر جور دلش خواس عروسیشو گرفت هر کاری دلش خواس کرد خانوادشم هیچی الانم اصلا رفت و امد ندارن حتی اگر سالی ی بارم دعوتش کنن نمیره الانم کلی خوشبخته چون بی محلی اونا براش مهم نبود مهم شوهرش بودکه تو مشتش بود