تجربه رویایی 2

رویا جان میشه دوستیه منو قبول کنی توروخدا

ممنونم عزیزم💞همه این راهکاراروپیش بردم زیادتغییری نکرده دلیلش میتونه این باشه که ازبچگی توگوش همسرامون خوندن طرفداری ازهمسرتوروازمادرتوخانوادتت دورمیکنه بی کسوکارت میکنه،نتیجه تربیتشونه من نمیگم کلاازخانوادش دورشه ولی انصاف نیست که اینقدرحرص بخورم واذیت بشم ولی همسرم کاری نکنه

خیلی سخته منم دارم دست و پنجه نرم میکنم. 

ولی چ کنیم حرص خوردن کار به جایی برده تا کنون؟ 

منکه همسرم مادرش رو عین خدا میپرسته احترام بیش ازحد بهش میزاره. همش دعوتش میکنه و انتظار داره من براش خم و راست شم. 

هرچی دست و پا میزنم انگار بیشتر غرق میشم. با همه بدی هایی که مادرش در حق من میکنه و میبینه و میشنوهه بازم نادیده میگیره. چ میشه کرد باید بزنیم به بیخیالی وگرنه خودت اذیت میشیم. افسرده میشیم. البته درعوضش توهم تمام احترام و توجهت رو بزار برای خانوادت. جبران کن بزار ببینه خانواده تو هم برات ارزش دارن. که بعد ها پشیمون نشی. 

😢😬خیلی سخته ولی خوب امیدوارم باکمک هم بتونیم درستش کنیم،من خونه مستقل ندارم،ولی وقتی بامادرهمسرم دعوام میشه وباهاش حرف نمیزنم همش تریپ غمگینی برمیدارم(الکی مثلامامانت واسم باارزشه ودوسشدارم)که اونم پی میبره ولی خودشوبه ندونستن میزنه هی میگه صبرکن درستش میکنم ولی کودرست کردنش همش وعده ووعیده،،دقیقااحترام خانوادموبیشترکردم درمقابل اعتراض همسرمیگم بقول یکی که گفته نبایدهمه چیوبه طرفت بگی چون خانوادتوازت میگیره که اونم میفهمه من ادم سابق ومظلوم نیستم ولی خیییلی خیلی راه درازی داریم نبایدانتظارداشته باشیم راه چندساله رویه ماهه بریم صبروتحمل میخادکه متاسفانه بیشترمون یانداریم اگرهم داریم کمه💪💪

سلام رویا جون ❤ممنون از راهنمایی هات تایپیک قبلیتم پارسال خونده ام تو لحظه حرف ها و حرکاتت یادم میمونه ولی بعد فراموش میکنم.

شوهرم کلا آدم سنگینیه نسبتا تو خونه یکم یخش وا میره ولی اهل شوخی زیادنیست حتی شوخی های زن و شوهری و لمس کردن همه چیو از بُعد منطق نگاه میکنه

خودم خوش خنده و شوخ هستم دوست دارم با هم رمز های زن و شوهری داشته باشیم بارها هم بهش گفتم گفته دوست ندارم.

الویتش رابطه ج ن نیست کلا ورزش ام زیاد میکنه و همین انرژی شو میگیره و اینکه خودم گرم هستم و برای بهبود رابطه مون تلاش میکنم و تنوع دارم.دوست دارم رابطه ی عاطفیش بامن عمیق باشه ولی ابراز احساس نمیکنه عقد بودیم میگفت من سرشار انرژی میشدم از حرفاش ولی بعد ۷ سال ب صفر رسیده خودم

بهش محبت میکنم عملی و لفظی گاهی ام کنار میکشم چند روز و هفته تا اون بیاد طرفم ولی براش مهم نیست سرش ب کار خودشه.منم دوباره میشم مثل قبل .اصلا متوجه تغییر رفتارم نمیشه.اگه جیغ و داد بزنم متوجه میشه 😁خیلی ام بدش میاد.تو صحبت هام بهش گفتم دلم میخواد مثل اوایل ازدواجمون باهام حرف بزنی.میگه تو هنوز مثل اوایل ازدواجمونی با من خوب تو ام نباش ببین این حرفا و کارهااصلا برای من مهم نیست😔.ب قول خودش میگه مدل اخلاقم کم توجهیه براش فرقی نداره طرف کی باشه  مشتری باشه خوانواده خودش یا من .و اینکه میگه من دارم تنبیه ات میکنم مثلا شایدیک ماه قبل باهم یه بحث داشتیم شوهرم موضوع و حرفا رو زود فراموش میکنه کلا کم حافظه اس و تو جزعیات دقت نمیکنه حتی فیلمم میبینه یادش میره ولی میگه تنبیهی ب خاطر کارهای بدت ک بهت محبت نمیکنم میگم مثلا چ کاری میگه یادم نیس فقط میدونم باید تنبیه بشی تا وقتی ک دوباره مهرت ب دلم بیوفته😐

 خدا لطف کرده و بعد۴ سال یه پسرسالم بهم داده ۱۴ ماهشه وهردومون عاشقش هستیم 😍خودم ۲۷سالمه شوهرم ۳۰ سالشه

راستی شوهرم خیلی مغرور و لج دراره مثلا میگه یه دختر بدحجاب آرایش کرده اومد ازم شارژ خواست نگاهش ک نکردم سرم تو تی وی بود بعدم باهاش بد حرف زدم ک مایه بشه😶از مایه کردن بقیه خوشش میاد حتی من 😔پدرشو برادر هاش خیلی بامحبت هستن باهمه خودشون ام از اخلاق شوهرم متعجبن میگن موندیم این ب کی رفته 🤔

سلام رویاجون وقت به خیر ،امیدوارم حالت خوب باشه این چند وقت سایت نمیای نگرانت شدم ،رویا جان درراستای مشکلات زندگی که دارم می خواستم ازتون سوال کنم که این شوهرم به شدت دوست داره خودش رو داخل هر کاری که خانوادش دارن دخالت بده و براشون کاری انجام بده البته بگم که ازلحاظ مالی در سطح ما هستند ومشکلی ندارند ولی حس می کنم شوهرم کمبود شخصیت داره و می خواد خودشو نشون بده مثلا کارایی می کنه که خودشون هم اهمیت نمیدن وانجام نمیدن به اصطلاح کاسه داغ تر از آش میشه بعدش با ناراحتی ودلخوری ازشون که قدرشو نمیدونن میره تو فاز افسردگی این وسط حق منو بچه ام ضایع میشه که وقتی که باید برای ما بذاره صرف اونا می کنه بعدشم فاز افسردگیش برای  منه، حالا موندم چه کار کنم اونا هم شناختنش و ازش سو استفاده می کنن دوباره این چرخه باطل ادامه داره ،رویا جون یه چیزی دیگه که برام سواله و متوجه رفتارش نشدم اینه. که دائم خودشو ومارو با آدمهایی که سطح مالیشون پایینه یا گرفتاری‌هایی دارند که ما نداریم ،مقایسه می‌کنه ودائم اونا رو برای ما مثال میزنم واقعا درعجم توی این آخری موندم علت رفتارش چی می‌تونه باشه.ورویاجون یکی دیگه ازمشکلاتش اینه اگه کسی بیاد براش ازمشکلی تعریف کنه و بگه این مشکل رو دارم خیلی روش تاثیر می‌ذاره انگار دوست داره مثل اونا باشه یا خیلی دلسوزی می کنه براشون یا هم ذات پنداری می کنه باهاشون 

سلام رویا خانوم.امیدوارم حالتون خوب باشه...شوهر من چیزی به عنوان ناز خریدن اصلا تو فرهنگ لغت ذهنش نیس...یه هفته اس باهم دعوا کردیم تو این مدت حرفای خیلی بدی بهم زده اما با اینکه به زبون اوردم که فلان حرفت منو ناراحت کرده هیچ تلاشی نکرد از دلم در بیاد...هیچ تلاشی نکرد که رفع دلخوری کنه ازم...اخرشم بعد یه هفته خودم دلم تنگ شد اومدم خونه مامانش پیشش..ما توعقدیم آخه...اما از دیشب اصلا هیچ تلاشی نکرد بیاد سمت من...اونقدر دوری میکنه تا من برم سمتش...این موضوع تو زندگی مشترک خیلی آزار دهنده هست...بهم کمک کنین لطفا...چجوری بهش بفهمونم یوقتایی بدنیست نازمو بخره 

لطفا یه زجذاب لعنتی لایکم کنه

رویا جون جوابت رو داد، منم تگ کن  لطفا

آخرین پیام رویا جون برای ۱۶ روز پیشه  

سلام رویا جون

ممنون میشم بهم راهکار بدی

شرایط زندگی من اینجوریه که اکثر روزها همسرم از صب میره سرکار تا شب و شبم که برمیگرده خیلی خستس و نیاز به استراحت داره 

و همیشه منو پسرم که نزدیک به دو سالشه تنهاییمو حوصلمون سرمیره مخصوصا پسرم 

واقعا احتیاج به تفریح داریم 

اما متاسفانه نه گواهی نامه دارم نه پارک یا فضای سبزی نزدیک خونمون هس که بخام تنها ببرمش

گهگاهی با ماشینش نزدیک خونه چرخش میدم اما انگار احتیاج بیشتری به بیرون رفتن و تفریح داره و این براش کافی نیس

ساعات کاری طولانی همسرم و خستگی بعدش باعث شده زندگیمون خیلی بی روح و سرد باشه و شوخیو خنده و کارهای مشترک مث فیلم دیدن و اینا تو زندگیمون خیلی کم بشه و این منو خیلی ناراحت کرده

میدونم که راه حل اینه که من شوخیو خنده رو تزریق کنم به خونمو خانوادم اما خب کسلیو بی حالی بیش از حد همسرم رو منم تاثیر میزاره و کامل منم مثل خودش میشم با دیدنش و تمام انرژیم میخابه

دلم میخاد زندگیم طراوت بگیره و شاداب و خوب بشه 

سلام رویا جان خواهرم به کمکت نیاز داره

خودش و شوهرم یکساله عقدن الان که میخوان عروسی بگیرن شوهرش اول باهم رفتن تالار رزرو کردن  الان همش خونه باباشه همش تریاک میکشه خواهرشوهراش خیلی تو زندگیش دخالت میکنن الان هم میگه عروسی رو بعدمحرم و صفر بگیریم کمک کن خواهرم چیکار کنه؟ 

ببخشید رویا جون نظرتون راجب لیزر موهای بدن چیه 

ضرر نداره من خیلی تو فکر انجام دادنشم میترسم عوارض داشته باشه

خوشبحالتون،کاش منم میتونستم تغییر کنم و از زندگی لذت ببرم اما نمیشه چون نمیتونم😔😔😔

سلام رویا بانو.

من تو زندگیم احساس می کنم که فقط من عاشق همسرم هستم و اون به بهانه ی خستگی از کار و استرس کارش حرف های عاشقانه و حتی یک دوستت دارم ساده رو ازم  دریغ می کنه،خیلی ناراحتم ،یه مدت خیلی نازشو کشیدم ولی چون جوابی نمیگرفتم کلا منصرف شدم و گذاشتم کنار.الان خیلی وقت ها دیگه فقط من وقتمون با پسرم میگذرونم و یا تو یه اتاق وقتمو تنها سر می کنم.اونم که دائم تو اینستا میچرخه و اصلا ککش نمیگزه.برای خرید لباس برای خودم به زور بهم پول میده کلا با لباسای چند سال پیش سر میکنم و میرم خونه کسی از خجالت آب می شم.واسه خرج خونه اینطور نیست،فکر میکنم خودم اینطور از اول رفتار کردم که مثلاً من قانعم اونم دیگه الان جوابمو نمیده.ده ساله ازدواج کردیم.همیشه به خودم فحش میدم که با وجود تحصیلات چرا سرکار نرفتم.تمام طلا ها و پول پس انداز مو دادم واسه خرید خونه،الان میکم یه تکه طلای کوچک یا لباس برام بگیر جوابمو نامیده.خیلی از خودم بدم میاد،از خودم متنفر شدم.همش میگم تقصیر خودم بوده از اول آسون و شل گرفتم الان اینطوریه.در صورتی که اطرافیانم خواهر شوهرهام و جاری هام همشون خوش لباس و شیک پوشن.خودم ۳۰سالمه و نه سال اختلاف سنی داریم.یه پسر ۷ساله هم دارم.