نزدیک یک سال قبل به خاطر جریان ورشکستگی شوهرم و دعوا و اینا افسردگی بعد از زایمان و خیلی مشکلات دیگه یک روز تصمیم گرفتم ب زندگیم پایان بدم این شد ک وقتی شوهرم بازداشت بود رفتم دارو خانه و ۱۰ بسته قرص قلب خریدم از هر داروخانه یک بسته و منتظر فرصت شدم
#یه_نصیحت_دوستانه🤔 میدونی رفیق؛حقیقتش اینه که هممون یه روزی پیر میشیم...نه چهرهای که الان داریم برامون میمونه نه این بر و بازو و هیکلی که احیاناً به هم زدیم!☝️اون روزی که این سرمایهها از دست بره، دیگه فقط خاطرههایی که باهاشون ساختیم مهمه...👈 اینکه هیکل و قیافه و از همه مهمتر دلمون رو برای چی گذاشتیم وسط ؟؟❌برای رابطههای نادرست؟❌برای آدمای نادرست؟❌برای کارای نادرست؟چند ثانیه خودِ پیر و از رنگ و رو افتادهمون رو تصور کنیم؛ چی از دست دادیم تو این سالها...؟؟ درست زندگی کنیم،همونطور که خدا ازمون خواسته...
یکی جدی بودنش به دل آدم میشینه، یکی خوش اخلاق بودنش.. یکی سرسنگینش به دل میشینه، یکی شیطونش! یکی کم حرفش دوست داشتنیه.. یکی پرحرفش! اگه ادای کسی رو دربیاریم جذاب نمیشیم مسخره میشیم، شبیه خودت باش مگه خودت چشهシ راستـی..همیشه لبخند بزن، لبخندت یا باعث شادی آدما میشه یا آزارشون، میخوام بگم در هر دو صورت تو برنده ایシ
یکی جدی بودنش به دل آدم میشینه، یکی خوش اخلاق بودنش.. یکی سرسنگینش به دل میشینه، یکی شیطونش! یکی کم حرفش دوست داشتنیه.. یکی پرحرفش! اگه ادای کسی رو دربیاریم جذاب نمیشیم مسخره میشیم، شبیه خودت باش مگه خودت چشهシ راستـی..همیشه لبخند بزن، لبخندت یا باعث شادی آدما میشه یا آزارشون، میخوام بگم در هر دو صورت تو برنده ایシ
بعد شوهرم آزاد شد همه چی ظاهرا خوب بود بچه ها رو بردم خونه مادرم و اومدم خونه برای عملی کردن تصمیم ب هر زحمتی بود هر ۱۰۰۰ تا قرص رو خوردم آخه واقعا تهوع آور بود اون همه باهم