من عروس دومم یه جاری دارم از خودم بزرگتره که سالی چند بار رو راحت قهر میکه
سرهمچی
حتی اگه بهش میوه یا غذا رو کم تعارف کنن خانوم قهر میکنهو یکی دوماه رو نمیاد
و وقتی میاد خونواده شوهرم از ترسشون بیشتر از قبل بهش احترام میکنن
من وقتی میرم خونشون تا لحظه ای که اون نیومده همچی خوبه
اما همین که اون میاد دیگه انگار من وجود ندارم اونجا
خواهرشوهرام که حرف میزنن به اون نگاه میکنن و صحبت میکنن
با اینکه من از اون جوونتر و خوشگلترم اما بن اون میگن وقدر لباست بهت میاد
موهات چه قشنگ شده و....
جالب هم اینجاس وقتایی که قهر میشینن پیش من پشت سر اون بد میگن
البته من فقط سکوت میکنم
اصلا هم از این اخلاقا ندارم مثل اون سرهمچی قهر کنم
تازه اون اگه قهر کنه شوهرش میاد ب خونواده میکه بله تقصیر شماست حق با زن منه
من چون میدونم شوهرم از این اخلاقا نداره و اگه از این اداها دربیارم کام و زندگی خودم که تلخ میشه سر این چیرای مسخره قهر نمیکنم
اما واقعا رنجیده میشم از رفتارشون😔😔😔