یا دوران مدرسه معلم سرجامون شفاهی میپرسید ما هم زیرچشمی کتابو نگا میکردیم ج میدادیم معلم ازم پرسید و من بلد نبودم دوستم تند تند کتابو ورق میزد که به اون صفحه برسه بزاره جلوم نگا کنم بگم... خواستم به معلم بگم یه لحظه فک کنم بگم گفتم یه لحظه نگا کنم بگم😳😨
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
منم یه بار زنگ مدرسه خورد سوار ماشین سرویسم شدم جلو هم نشستم گفتم سلام بریم رانندم هم زن بود یدفعه ی صدایی گفت عمو؟برگشتم دیدم اشتبااااهی سوار شدممم ی اقایی بود با یه عااالمه سبیل مدل بهنام بانی من ک رفته بودم تو شوک ولی اون هی میگف چیه عمو ماشین بابات هم این شکلیه منم فقط گفتم ببخشید و فراااار😁یدفعه هم کفشامو تا به تا پوشیدم رفتم مدرسه یعنی یکیش برای ی کفش یکیش برا ی کفش دیگه..یبارم با دمپایی رفتم از این آبی بزرگا😶یبارم یادم نبود دامنم رو دربیارم با دامن کوتاه رفتم از زیر مانتو زده بود بیرون...خوابم میومددددد خبببب🤣🤣🤣🤨
اینجور سوتی ها کلا زیاده...من یبار تو جمع یکی لیوان آب ریخ روم بلند داد زدم کیییی آبشو ریخت رو من؟همه لبو شدن
یا یبار برا دبیرمون تعریف کردم ک یواشکی خوراکی سهم بابامو خوردم بعد سری بعد داشت تعریف میکرد مث لیلا ک مال باباشو خورده
من😑🤨🤣🤣🤣🤣
یبار یکی از فامیلا که رودربایسی داریم باهم زنگ زده بود خونمون حین سلام و احوال پرسی هول شدم گفتم خوش اومدین
یبار داشتم تو کلاس میرقصیدم دیدم دوستام یجوری شدن رفتم قر بدم با ناظممون رو ب رو شدم😆😆تازه از اون عصبیام بودااا با منم لج بود همیشه😒
