به مادر شوهرم گفته این همیشه اینطوریه؟؟؟ اونام سکوت کردن....
منظورش اینه ک خونش بهم ریخته اس....من بچه کوچیک دارم...خود شوهرمم واقعا شلخته اس...اصلا با اقوام شوهرم رفت و آمد نداریم...فقط چند وقت قبل مادربزرگش اومد چند روزی موند ک منم تمام خونه رو مرتب کردم....نمیدونم کی گفته و چرا گفته....
بنظرتون از مادرشوهرم بپرسم؟؟؟ گرچه عمرا بگه...
خیلی بهم ریختم.
آخه وقتی مهمون میاد مرتب میکنم.خودمونم هستیم مرتب میکنم ولی خب باز در حد مهمون سرزده نیس.
آتو دست بقیه ندید تا پشت سرتون حرف نزنن
شاید شوهره پیش مادرش دردو دل کرده اونام دستی گفتن که یه حرکتی بزنی حالا ک میگی رفت وامد نداریم پ چجور فهمیدن
منم بچه دارم یکم نامرتبم همش میگن ما زنایی دیدیم یا دوتا بچه کوچک خونشون برق میزنه.. خب حق دارن من از اونا نارحت نمیشم از خودم بدم میاد
مگه نمیدونی کی گفته؟ بلاخره اومده تو خونه ات رفته اینو گفته دیگه
خونه ات رو تمیز نگه دار ، حالا شلخته باشه عیبی نداره
کارگر بگیر گاهی
بعضی هام اینطوری آن دیگه خوبی کنی بدی میبینی.
من مهمون داشتم فامیلای شوهرم دو سه روز خونم بودن بعد که رفتن ازم بد گفتن و گفتن خیلی بد گذشت با خونه دلگیرشون.
من چیزی نگفتم کلن سعی کردم خودمو بزنم به اون راه که من چیزی نمیدونم اما سری بعدی بخوان بیان میرم خونه پدرم.
من بودم چیزی نمیگفتم شما هرجور خودت صلاح میدونی گلم
اهمیت نده رها کن
